در دلِ شب دعای من ، گریه بی صدای من ، بانگِ خدا خدای من
به خاطر تو بود و بس به خاطر تو بود و بس
پاکیِ لحظه های من ، گریه ی های هایِ من ، گوهرِ اشکهای من
به خاطر تو بود و بس به خاطر تو بود و بس
این همه بی پناهیَم ، این همه سر به راهیَم ، این همه بی گناهیَم
غصه به جان خریدنم ، از همه کس بریدنم ، زخمِ زبون شنیدنم
به خاطر تو بود و بس به خاطر تو بود و بس
رو به خدا نشستنم ، نذر و دخیل بستنم ، سوزِ من و گدازِ من اشکِ من و نیازِ من
به خاطر تو بود و بس به خاطر تو بود و بس
این همه بی پناهیَم ، این همه سر به راهیَم ، این همه بی گناهیَم
غصه به جان خریدنم ، از همه کس بریدنم ، زخمِ زبون شنیدنم
به خاطر تو بود و بس به خاطر تو بود و بس
در دلِ شب دعای من ، گریه بی صدای من ، بانگِ خدا خدای من
به خاطر تو بود و بس به خاطر تو بود و بس
توی روزگاری که دل واسه ی شکستنِ
قیمت طلای دل قدِ سنگ و آهنِ
بین این همه غریبه یه نفر مثل تو می شه
آشنایی که تو قلبم می مونه واسه همیشه
تو نباشی چه کسی منو نوازش می کنه، با صبوری با منِ دل خسته سازش می کنه
تو نباشی چه کسی منو نوازش می کنه، با صبوری با منِ دل خسته سازش می کنه
تو نباشی نمی خوام لحظه ای رو سر بکنم
نمی دونم بعد تو من چی رو باور بکنم
نمی تونم نمی تونم که تو رو رها کنم
بعد تو من چه کسی رو عشق من صدا کنم
تو نباشی چه کسی منو نوازش می کنه، با صبوری با منِ دل خسته سازش می کنه
تو نباشی چه کسی منو نوازش می کنه، با صبوری با منِ دل خسته سازش می کنه
توی روزگاری که عشق دیگه رسم زندگی نیست
وقتی تو دلهای سنگی هیچ کسی همیشگی نیست
بین این همه غریبه یه نفر مثل تو می شه
آشنایی که تو قلبم می مونه واسه همیشه
تو نباشی چه کسی منو نوازش می کنه، با صبوری با منِ دل خسته سازش می کنه
تو نباشی چه کسی منو نوازش می کنه، با صبوری با منِ دل خسته سازش می کنه