توی روزگاری که دل واسه ی شکستنِ
قیمت طلای دل قدِ سنگ و آهنِ
بین این همه غریبه یه نفر مثل تو می شه
آشنایی که تو قلبم می مونه واسه همیشه
تو نباشی چه کسی منو نوازش می کنه، با صبوری با منِ دل خسته سازش می کنه
تو نباشی چه کسی منو نوازش می کنه، با صبوری با منِ دل خسته سازش می کنه
تو نباشی نمی خوام لحظه ای رو سر بکنم
نمی دونم بعد تو من چی رو باور بکنم
نمی تونم نمی تونم که تو رو رها کنم
بعد تو من چه کسی رو عشق من صدا کنم
تو نباشی چه کسی منو نوازش می کنه، با صبوری با منِ دل خسته سازش می کنه
تو نباشی چه کسی منو نوازش می کنه، با صبوری با منِ دل خسته سازش می کنه
توی روزگاری که عشق دیگه رسم زندگی نیست
وقتی تو دلهای سنگی هیچ کسی همیشگی نیست
بین این همه غریبه یه نفر مثل تو می شه
آشنایی که تو قلبم می مونه واسه همیشه
تو نباشی چه کسی منو نوازش می کنه، با صبوری با منِ دل خسته سازش می کنه
تو نباشی چه کسی منو نوازش می کنه، با صبوری با منِ دل خسته سازش می کنه

بگو کـه گل نفرستد کسی به خانه مـن
که عطـر یاد تو پـر کرده آشیانه مـن
تو چهل چراغ سعادت فـروز بخت منی
تو چهل چراغ سعادت فـروز بخت منی
به جای مــاه تو پرتو فشان به خانه من
عزیزم عزیزم
به شوق روی تو مـن زنـده ام خـدا داند
به شوق روی تو مـن زنـده ام خـدا داند
برای زیستن برای زیستن اینک تویی بهانه من
عزیزم عزیزم

گفتم ای خوبم به فریادم برس افتاده ام از پا ولی باور نکردی
گفتم از نامهربان بودن پشیمان می شوی فردا ولی باور نکردی، باور نکردی
گفتم از نا باوری مُردم بیا و باورم کن کم کن آزارم که می مانی تک و تنها ولی باور نکردی، باور نکردی
اشک من را دیدی و خندیدی و خونسرد رفتی
سوختن ها را تماشا کردی و پرپر زدن ها را ولی باور نکردی
اشک من را دیدی و خندیدی و خونسرد رفتی
سوختن ها را تماشا کردی و پرپر زدن ها را ولی باور نکردی
من به تو خوبی نمودم تو ...
گفتم ای غافل ندارد ارزشی دنیا ولی باور نکردی، باور نکردی